اولین پروژهام معماری خانه خودم
کارشناسارشد معماری هستم. اولین پروژه معماری زندگیام را زمان دانشجویی با حقوقی که از محل کار میگرفتم و پساندازی که داشتم برای بازسازی بخشی از خانهمان انجام دادم. پس از دو سال همکاری با «بهرام شیردل»، بهطور مستقل فعالیتم را ادامه دادم. ساختمان اداری- تجاری شاهکرم کرج جزو اولین پروژههایی بود که به من سپردند. آن زمان تازه میخواستم مدرک معماریام را از دانشگاه بگیرم اما با اعتمادی که کارفرما به من کرد، نامم به عنوان معمار پای پروژه خورد که البته برای من یک نقطه آغاز بود. الان بعد از گذشت 12 سال فعالیت حرفهای ام و اجرای پروژههای کوچک و بزرگ بسیاری که در ایران و کشورهایی دیگر مثل امارات و اندونزی انجام دادم معیارهایی را برای تمام کارهایم در نظر میگیرم. مثلاً اینکه چطور میتوانم پروژههای ساختمانهای شهری را فراتر از یک پوسته نما نشان دهم. یعنی تعریفی برای ساختمانها در فضای شهری داشته باشم که مرتبط با فرهنگ معماری ایرانی باشد.
پروژه کافه اسپریس برایم همان جریانی است که از اول دنبالش بودم. یعنی ایجاد الگو در حرفه معماری. در واقع یکی از انگیزههایی که باعث شد این پروژه را با تمام کوچک بودن و محدودیتهایش قبول کنم، این بود که نشان دهم در فضای 23 مترمربعی که ارتفاع خیلی بلندی هم ندارد میشود ایدههای نو داد. اولین ایدهای که برای اجرای طرح به ذهنم آمد، پیدا کردن رابطهای برای انتخاب نوع معماری و متریال کار با منطقه آنجا که مرکز فروش صنایعدستی تهران به حساب میآید، بود. بهویژه اینکه این کافه روبروی سازمان صنایعدستی ایران هم قرار دارد.
آجر را از این جهت که متریال قدمتداری در اقلیم ایران است، انتخاب کردم تا آن را با لعاب فیروزهای که یکی از مشخصههای تأیید کننده معماری ایران است، ترکیب کنم. در واقع با این کار میخواستم براساس دانش و خلق معماری گذشتههایمان و دادههای امروز اثری نو را به وجود آورم و بگویم معماران میتوانند تنها در یک جریان پیوسته سیر نکنند یا تنها از معماری مدرن در پروژههایشان بهره نبرند. معماری گذشته ما فقط مربوط به گذشته نبوده که حالا بگوییم تاریخ مصرفشان تمام شده بلکه هنوز هم الگوی معماری آنها میتواند در زندگیهای مدرن و فضاهای شهریمان همچنان جاری باشد.
در این پروژه سعی کردم علاوه بر متریال کار که گفتم، برای نورپردازی و آکوستیک فضا راهحلهای جدیدی مطرح کنم تا در نهایت فضایی ایجاد شود که بتواند همه عوامل را به هم مربوط کند. یک جاهایی از این مسیر واقعا سخت بود اما سعی کردم با کمک گرفتن و استفاده از عوامل ساده راهحلهایی را ایجاد کنم تا پروژه همانطور که طراحی شده انجام شود.
سعی کردم ادبیات ساخت و ساز این پروژه را بر اساس توانایی پیمانکارهایی که وجود داشتند تعریف کنم. مثلاً بنّایی که این کار را انجام داد در کارش ماهر بود اما تجربهای مثل این کار را نداشت با این حال توانست آن را انجام دهد. یا آهنگر این پروژه هم همینطور کار مشابه این کار را انجام نداده بود اما او هم موفق شد. آنجا مطمئن شدم موفقیت در هیچ کاری سخت نیست.
کافه اسپریس فضایی با ۲۸ متر مربع در خیابان نجات الهی در مرکز تهران است، که توسط مغازه های صنایع دستی احاطه شده و ساختمان سازمان صنایع دستی ایران در همسایگی و رو به روی این کافه قرار دارد. کافه اسپریس توسط هومن بالا زاده معمار ایرانی که کافه ام و پروژه های برجسته زیادی در کارنامه کاری اش دارد انجام گرفته است. هدف از این پروژه بازسازی یک مغازه کارت فروشی و تبدیل آن به یک کافی شاپ بود.
مشخصات پروژه کافه اسپریس:
معمار : هومن بالازاده
مساحت :28 متر مربع
محل اجرا: تهران، خیابان کریم خان، خیابان نجات الهی جنوبی، روبروی ساختمان صنایع دستی کشور، جنب بانک تجارت
مدير طراحي : الهام سيفي آزاد
تيم طراحي : نيلوفر اله طاها – نوشين عطروش
تصويرسازي سه بعدي : مونا رضوي
كارفرما : امير درخشي
عكاس: بهرام تقي اف
مجري برق : مهندس فرد
سرپرست آجرچيني: علی اکبری، نصرت الله منصوری
یکی از مسائل اصلی در طراحی داخلی کافه اسپریس ایجاد تنوع بصری در فرم بود. در یک فضای کوچک با انتخاب این کانسپت، حس و حال و درک بازدید کنندگان در ارتباط با طراحی فرم این پروژه نکته مهمی بود که با تغییر و ترکیب رنگ در آجرها و پس و پیش نشاندن آنها ایجاد شد. سمت فیروزه ای رنگ جداره آجر ها رو به جنوب قرار گرفت و با هندسه یکپارچه از پیاده رو آغاز شده و داخل کافه ادامه پیدا است.
با توجه به قرارگیری بنا رو بروی ساختمان مرکزی صنایع دستی ایران که نمایی آجری دارد. از آجر برای شکل دهی فضا استفاده شد. به عبارت دیگر: طراحی کلی پروژه، بر اساس به کارگیری ایده و کانسپتی برپايه مواد و مصالح سنتي در هندسه ای یکپارچه شکل گرفت است، که با آغاز آن در فضاي بيروني و امتداد دادن آن به فضاي داخلي وحدت و هماهنگی در کل پروژه ایجاد شده است. با این کار مشتری های کافه در مسیری که طراح آگاهانه ایجاد کرده قرار خواهند گرفت.
با توجه به آنکه این بنا روبهروی ساختمان مرکزی صنایع دستی ایران که یک ساختمان آجری است، قرار گرفته، ما از آجر برای شکلدهی فضا استفاده شده است ،
با توجه به کوچکبودن فضا، آجر را به ابعاد ریزتر تبدیل شده است ، به گونهای که یک آجر 20 در 10 در 5 را به هشت قطعه 5 در 5 در 5 تبدیل کردیم و سپس یک ضلع آن را لعاب دادیم. بنابراین، متریال پروژه بر اساس این مدل آجر شکل گرفت آجر با لايه ضد باكتري که از نظر بهداشتی نیز جوابگوی نظافت دیوارهای کافه بود.
در ابتدا، وقتی ما از وضع موجود بنا بازدید کردیم، با یک سقف کوتاه در حدود 2 متر ارتفاع و با یک نیمطبقه کوتاهتر در حدود 1/5 متر ارتفاع روبهرو شدیم. با توجه به وضعیت بنا، دیاگرام فضایی طرح میبایست مشکلات وضع موجود بنا را حل کند. در قدم اول، نیمی از نیمطبقه مغازه را تخریب گرديد تا ارتفاع مغازه نیمی از سطح همکف بلندتر شود و سپس آشپزخانه کافیشاپ را به همراه سرویس بهداشتی، در بالا قرار داده شد که از طریق یک پله و یک بالابر، با فضای پایین در ارتباط باشد مساله بعدی، ایجاد یک هواکش قوی برای آشپزخانه بود که میبایست در دیاگرام فضایی طرح دیده میشد. با توجه به اینکه هدف اين بود كه هواکش صنعتی آشپزخانه در نمای کافه خودنمایی نکند و همچنین با آشپزخانه در ارتباط باشد، دیاگرام سهبعدی به گونهای طراحي شد که از بیرون به درون کشیده شود و ارتباط بین آشپزخانه و حجم پایین و حجم بیرون را به طور همزمان ایجاد کنددر عین حال، تهویه صنعتی آشپزخانه نیز در طرح مستتر شد. بر این اساس، یک دیاگرام سهبعدی به وجود آورده شد که همگی این خواستهها را تامین و در عین حال، یک ساختار یکپارچه را برای همگی قسمتها فراهم میکرد.
دیاگرام فضایی از نظر مصالح و عملکرد، پروژه را به دو بخش اصلی تقسیم می کند.
بخش درونی آشپزخانه که از طریق دیوار انتهایی به کف کافی شاپ می رسد و تعریف کننده در ورودي كافه است كه تاسيسات دمنده فضاي كافه را بالاي ورودي مخفي كرده است . آشپزخانه كه در سطح بالاتر قرار دارد به وسيله راه پله و يك آسانسور كوچك به طبقه همكف وصل مي شود .
بخش بیرونی با سطح آجری که از کف پیاده روی جلوی کافه شروع می شود و به نما و نهاینا به فضای داخلی انتقال پیدا می کند. همچنین تمام نیازهای آینده مانند در نظر گرفتن مکانی برای آویزان کردن تابلوها و.. در روند طراحی پیش بینی شد.
نورپردازي پروژه توسط چراغ های کار شده در شکاف ها و در بین مفاصل آجرها با الهام از معماری سنتی ایران، به زبانی مدرن طراحی و ارائه شد. با توجه به وجود بافت آجری به عنوان پوشش فضا امکان نورپردازی به این شکل به وجود آمد که توانست جلوه ای متفاوت و خاص به فضا ببخشد.
نوآوریها و مزایای پروژه
1. یکپارچگی کل و جزء در دیوارها، سقفها و نورپردازی بیرون و درون طرح، با استفاده از یک متریال سنتی که معرف هویت معماری ایرانی است.
2. سعی در ایجاد ارتباط مغازه با بافت شهری خود که مرکز صنایع دستی ایران است.
3. استفاده از لعاب سنتی با بیانی که بتواند در فضای محدود، ایجاد ترکیب رنگ و نور متفاوت کند.
4. استفاده از نورپردازی مصنوعی در فضا، با ادغام با هندسه آجرچینی.
5. پرهیز از بهکارگیری متریالهای گوناگون در فضای پروژه و ایجاد یک هویت یکپارچه.
6. حل مسائل مختلف پروژه از طریق یک دیاگرام کلی سهبعدی که کل فضا و هندسه آجرچینی فضا را نیز تعریف کرده است حلکردن تاسیسات در میان لایههای طرح، به گونهای که تاسیسات در حالت حداقل خودنمایی کند.
7. رسیدن به راهحلهای ساده ساختوساز، با توجه به پیچیدگی هندسه آجرچینی طرح.